چگونه یک کارگردان یا آرتیست موسیقی شویم؟
شما میتونید این مقاله جذاب رو به صورت صوتی هم بشنوید.
کار کردن به صورت گروهی
به محض طلوع یه ستاره پاپ سرنوشت مرگ و زندگی این نهال تازه متولد شده توی دستای مدیران ارزیابی هنریه
تو مقاله توضیح میدم که چجوری باید دوستای بدرد بخور پیدا کنید و چطور روی ادمهای حرفه ای تاثیر بزارید
نصیحت طلایی یکی از موفق ترین یا به عبارتی پر فروش ترین هنرمندان تاریخ تولید موسیقی این بود:
کلی آدم درست و حسابی دور خودتون جمع کنید و این دستور العمل در مورد کارگردانها هم صادقه.
میتونید کارگردانی باشید که خودش با خودش یه گروه تک نفره تشکیل بده به خصوص این روزها که لشگری افسانه ای از تجهیزات فوق پیشرفته رومیشه دور خودتون بچینید و تو این هدف از اونها کمک بگیرید .اما وقتی نگاهی به اثاری که قله های فروش رو فتح کردن بندازید میفهمید که این اثار معمولا حاصل تلاشی گروهیه و با این واقعیت روبرو خواهید شد که دو تا مغز یا اغلب تعداد بیشتری مغز بهتر از یه مغزه. بنابراین دیگرانی که توی لیست دریافت دستمزد قرار میگیرند کیا هستند؟مثال برای این دیگران رو میشه تو بررسی اثار جوون پسند و رقص اور مشخص کرد این اثار توسط یه ارتیست یا هنرمند،یه برنامه نویس موسیقی،یه کارگردان موسیقی،یه صدابردار و تحت نظارت و راهنماییهای گهربار مدیر ارزیابی هنری شرکت تولید موسیقی خلق میشه
اینها باید از نوع همون آدم های درست و حسابی هایی که قبل تر گفتیم باشن چون حرفه ای های واقعی فقط با حرفه ای های واقعی کار میکنن…پس چطور میشه از توی خلوت امن اتاق خواب با این غولها وارد رقابت شد؟
اولین قدم.
اولین قدم اینه که تنهایی هیچی نمیشید و مجبورید برید ادمهای دیگه ای رو هم پیدا کنید و باهاشون کار کنید تا توانایی ها و استعدادهاتون شکوفا بشه.تنها برتری احتمالی شما نسبت به حرفه ای های درجه یک احیانا خلاقیت شماست.
خلاقیت شما به عنوان یه تازه وارد به این حرفه اینه که روشها، تکنیکها و از همه مهمتر صدای شخصی خودتون رو پیدا کنید.شرکتهایی که بیشترین فروش رو در لیست پرفروش ترینها دارند اغلب آثار مشابه کارهای قبلیشون رو سفارش میدن اما همیشه باید چیزی رو بشنون که قبلا نشنیدن.مزیت احتمالی شما اینه که معجونی جادویی دارید که حرفه ای های با سابقه قبلا نشنیدنش.
مهم اینجاست که باید بدونید توی چه زمینه ای میخواید متخصص بشید و براش وقت بزارید و تمرین کنید میخواید موسیقی دان بشید یا کاگردان یا برنامه نویس یا صدابردار یا…
و بعد ادمهای همفکری که نظرات استعدادی همسو با شمارو دارند پیدا کنید و برید و باهم بترکونید.اگه ادم مناسبی برای یه زمینه خاص یا تخصص پیدا نکردید اونوقت مجبورید سر کیسه رو شل کنید.
به عنوان یه تازه کار هیچ شرم و ننگ و خجالتی برای بکارگیری یه موسیقی دانها و صدابردارها و بقیه تخصصهای حرفه ای وجود نداره.فقط این کار جیبتون رو بدرد میاره.. همکاری با ادمهایی که کارشون رو درست و حرفه ای بلدند خروارها فایده داره اونها طوری کار میکنن که شما میتونید تمرکز کامل روی نقش تخصصی خودتون داشته باشید و لازم نیست سر بزنگاه جای اونها هم بدویید.
سخت ترین نوع تولید احتمالا کارکردن با گروهی متوسط الحال و تلاش برای قطعاتی درخشان با این گروهه.
و متاسفانه باید به اطلاع برسونم که تقریبا این مسیریه که همه ارتیست ها و کارگردانها باید از اون بگذرن.خیلی وقتها این راه به ترکستان میره و از طرفی بعضی ها این مسیر رو میشناسن و این مسیر رو دقیقا همون میدون مبارزه شخصی میدونن که همیشه دنبالش بودن..
مدیر ارزیابی هنری کیست؟the a&r manager
مدیر ارزیابی هنری (این ترکیب مخفف عبارت artists and recording به معنای هنرمندان و ضبطه که در برگردان فارسی عبارت مدیر ارزیابی هنری براش در نطر گرفته شده) در کار خودش قطعا ادم خلاقیه.اون باید بین هزاران هنرمند نوازنده اهنگساز و گروه موسیقی اونی رو پیدا کنه که میدونه موفق میشه و مثل یه مادر دلسوز پرورشش بده تا در اخر نتیجه هنری و مالی خیلی خوبی برای همه بگیره.
خیلی ها بیرون از این حرفه سمت یا قسمت ارزیابی هنری رو سد سکندر میبینن.مانعی عظیم در برابر موفقیتشون.اما در واقع موضوع کاملا برعکسه.
مدیر ارزیابی هنری کارش هموار کردن مسیر موفقیته منتها فقط برای برگزیده هایی انگشت شمار.. ! و تازه ببن همون تک توکی که همای سعادت روی دوششون نشسته خیلی ها تو همون خوان اول هفت خوان زمین گیر میشن.
ترکهاشون نمیفروشه،شرکتها صداشون میکنن ،و یکی از اون جملات غمگین قرارداد در مورد قطع امکاری رو بهشون ابلاغ میکنن و تمام…
از بین ادمهای بسیاری که توی راه تولید موسیقی قدم میزارن اغلبشون با یه قرارداد گیج کننده و در عین حال اغواگر مواجه میشن.و اغلب چنین قراردادی رو رسیدن به امال و آرزو ها تلقی میکنن.اما در واقع قرارداد تولید تازه شروع یه قمار پیچیده است.بازی مار و پله ای که در اون شوربختانه نردبونها کم اند و وقتی هم هستند دراز و لرزاننده و در عین حال مارها بیشمار و زهراگین.
باور ندارید از اونهایی بپرسید که با قراردادهای ضبط شروع کردند و الان توی اژانس محل مسافرکشی میکنن.
به عنوان یه ارتیست یا کارگردان دوجور بیشتر نمیتونید با بخش ارزیابی شرکت سروکله بزنید؛یا شرکت یه ماموریت و رویکرد براتون تعریف میکنه و میخواد که براش تولید کنید یا در طراحی این ماموریت و رویکرد شمارو دخالت میده و یا حتی از خودتون میخواد که طراحیش کنید و به شرکت پیشنهاد بدید.انتخاب یه کارگردان تولید موسیقی کلیدی ترین نقش مدیر ارزیابی هنریه چون کارگردان یا کار رو به سرانجام میرسونه یا میزنه داغونش میکنه.
باور کلی بر اینه که هنرمندها و گروه های موسیقی با کارگردان راحت تر کنار میان و توی کار با کارگردان احساس راحتی میکنن.اگه توی استودیوی تولید فضایی پر استرس حاکم باشه معمولا نتیجه موسیقیایی درخشان و خلاقانه ای عاید نمیشه و البته مثل همیشه استثناهایی هم بر این قاعده موجوده.
کار مدیر ارزیابی هنری فقط به کشف گروه ها و انتخاب کارگردان مناسب ختم نمیشه اون در تمام مراحل بعدی باید این تیم خلاق رو به روشهای مختلف تغذیه کن.مهارت کارگردان البته اینه که موسیقی شاخصی خلق کنه یاه به خلق یه ترک شاخص کمک کنه .
مدیر ارزیابی میدونه که چه چیزی توی بازار میفروشه و من مطمئنم شما هم میدونید که خیلی از اثار موسیقی اصلا به اندازه ای که استحقاقشو داشتن نفروختن.
بعضی از مدیران ارزیابی صرفا به غریزشون برای تصمیم گیری اعتماد میکنن و بعد بر همین اساس کارگردان و گروه رو دورادور هدایت میکنن و تا وقتی اشکالی توی کار نبینن معمولا توی جزئیات دخالت نمیکنن.خیلی وقتها تک آهنگ ها یا سینگل ترکها یه ابزار بازار یابی حیاتی هستند که بدون اونها تقریبا آلبومها موفق نمیشن به همین دلیل مدیر ارزیابی از گروه میخواد که آهنگهای مختلفی رو بنویسن و از بین اونها یکی رو انتخاب میکنه که با توجه به جذابیتهاش و گوش مخاطبهاش اگر کمو کاستی داره دوباره ضبط یا ویرایشش کنن .بعد این اهنگ خاص رو به صورت تک اهنگ منتشر میکنن
و به امید موفقیت کار رو پیش میبرن.اما همیشه تهش به نتیجه مطلوب منتهی نمیشه،اگر شانس و اقبالتون به کلی برگرده و توجه ها به موسیقی جدیدتون جلب نشه متاسفانه احتمال داره کل پروژه البوم رو توی سطل زباله بریزن و این حالت اصلا خوشایند هیچکس نیست مخصوصا کارگردان که نفر اول و صدر نشین سطل زباله است.
البته این مطالب واقعیتهای حرفه موسیقی و مارکتشه اما خالی از لطف نیست که بدونید اگر عزم راسخ برای ارتیست یا کارگردان موسیقی شدن دارید بی شک موفقیت در انتظار شماست چون کسی که مسمم به پیشرفت و پیروزی هست از هرکدوم از این مسائلی که توو این مقاله گفته شد تجربه کسب میکنه و با اصلاح نقاط ضعف درس خودش از این داستان رو میگیره و بانرژی بیشتر دوباره استارت میزنه هرچند که اگر قبل از اقدام به هرکاری اطلاعات لازم، مهارتهای کافی ،و خلاقیت موردنیاز با چاشنی اعتماد به نفس و عزت نفس داشته باشه خیلی از ترمز ها و شکست ها توی مسیر اتفاق نمیافته.یکی از راه های پیشگری از شکست در هر زمینه استفاده از تجربیات افرادی هست که توی این مسیر پستی ها و بلندی هارو گزروندن.اگر دلت میخواد یا حتی آرزو داری یک ارتیست مشهور بشی مسیر طولانی داری که فقط صرفا داشتن یک صدای خوب تضمینی برای موفیتت نیست. و باید چیزهای زیادی بدونی تا کمتر توی دست انداز های مسیر گیر کنی یا حتی نا امید بشی و برای همیشه رویات رو رها کنی.
من چندی پیش از یکی از دوستانم (هادی اسکندری) که مسیر خوانندگی رو باصدای دلنشین اما از صفر شروع کرد خواهش کردم که مصاحبه ای برای این مقاله با من داشته باشه و اون مصاحبه رو به صورت صوتی میتونید در پایان همین مقاله گوش کنید.
ا
